در روز عید سعید غدیر وجود مبارک علی ابن ابی طالب(علیهالسلام) به دست گرامی رسول اکرم(صلّی الله علیه وآله وسلّم) و با عمامه شخصی رسول خدا به نام «سَحاب» معمّم شد؛ چنانکه فرمود: پیامبر در روز غدیر مرا معمم کرد؛ «عمّمنی رسول اللّه (صلّی الله علیه وآله وسلّم) یوم غدیر خم بعمامة فسدل نمرقها علی منکبی».[ الغدیر، ج1، ص292]
هنگامی که رسول گرامی، وجود مبارک علی(علیهالسلام) را به دست خود معمم کرد، براساس برخی نقلها به آن حضرت فرمود: ای ع
سال 1336 چند ماه به عراق سفر کردم؛ برخی کتاب هایی را هم که بآنها خیلی علاقه داشتم به همراه خود بردم، بعد به کتابخانه شوشتریه نجف اشرف رفتم که اتفاقا بسیاری از کتاب های عمویم سید محمد در این کتابخانه هست و موقوفه آنجا است. در آنجا کتاب هایی را استنساخ کردم. سپس به همراه خانواده از طریق بصره به ایران بازگشتم و از خرمشهر با قطار به تهران آمدیم. در تهران کتاب ها را به همراه چند شناسنامه گم کردم.
همه جا را زیر و رو کردم و هرجایی را گشتم، به انبارهای
به عنوان کسی که مدت مدیدی چفیه می انداختم و الآن فقط ملبّس هستم، میگم عمامه خیلی محبوب تره.
برای مثال مردم به چفیه واکنش های بدی نشان می دادند و حتّی گاهی نزدیک بود که به زد و خورد فیزیکی کشیده بشه.
امّا تقریبا هیچکدام از آن ها در ایّام معمم بودن رخ ندادن.
واقعا این بسیجی ها چه کرده اند که یکی از نمادهای دفاع مقدس، تا این حد در بین مردم منفور شده است!!
اصلا آیا تقصیر بسیجی ها بوده؟
➊ هیچ اندیشه ی روشنی در مقام تایید یک نظام طاغوتی بر نمی آید. مسئله فقط جلوسِ یک شاه تاجدار یا رهبر معمم در راس حکومت نیست. مسئله اصلی، نظام سیاسی حاکم بر کشور است. انقلاب ۵۷ در ایران صرفاً دگرگونی و تغییر نظام سلطنتی به یک جمهوری بود که می خواست مبتنی بر اسلام باشد.
➋ معتقدم دین، تنها نسخه شفابخش بشریت است که حکمرانی فقط بخشی از نظام یکپارچه و دقیق آن است، همانطور که فقه و شریعت جزئی از کلّیت دین است. اثربخشی دین البته لوازمی دارد که بدون آن
خدا میداند که از صدر اسلام تاکنون از این #علمای_سوء چه مصیبتهایی بر اسلام وارد شده است. #ابوهریره یکی از فقهاست؛ لیکن خدا میداند که به نفع معاویه و امثال او چقدر احکام جعل کرد؛ و چه مصیبتهایی بر اسلام وارد ساخت.
قضیۀ ورود علما در #دستگاه_ظلمه و سلاطین، غیر از ورود افراد عادی است.
یک آدم عادی اگر وارد دستگاه شود، فاسق است، و بیش از این چیزی بر آن مترتب نیست؛ لیکن یک فقیه، یک قاضی مثل ابوهریره و #شریح_ق
یک روز در ساحل دجله قدم می زدم. به یک قهوه خانه رسیدم و داخل شدم و نشستم ...دیدم کارگر قهوه خانه در حالی که چای می ریزد با تعجب به من نگاه می کند و با رفیقش حرف می زند. بعد چای دیگری سفارش دادم.
وقتی خواستم بیرون بروم و پول پرداخت کنم، تصویری که در قهوه خانه آویخته بود و نشان می داد صاحب قهوه خانه مسیحی است، نظرم را جلب کرد. آنگاه علت تعجب کاگر قهوه خانه را - که دیده بود یک مرد معمم در قهوه خانه اش نشسته- دریافتم.
منبع: «خون دلی که لعل شد» (خاطرات
در واقع ، از وقتی چشمم به این مرد [= نواب صفوی] افتاد، دیدم با تمام احساسم مجذوب اویم و از ژرفای قلبم او را دوست میدارم. در این سفر، گروهی از فدائیان اسلام، نواب را همراهی می کردند که بیشترشان جوان بودند و کلاه پوستی های خاصی به سر داشتند و در میانشان، سه نفر هم معمم بودند.
مَدرَس پر از جمعیت شد. نواب آنجا ایستاد و سخنرانی کرد؛ در باره اهدافش صحبت کرد و مردم را به شهادت طلبی در راه یاری اسلام و اعتلاء آن ترغیب نمود. سخنانش در روحم موج می زد و ا
من از حقوق بیزارم. از شکایت و طرح دعوا و حفظ کردن ماده ها و متنفرم. ترم آخر 8 واحد عمومی مونده بود. مجبور بودم برا اینکه ساعتام پر بشه، حقوق سیاسی و اجتماعی در اسلام بردارم. از اسمش عوق میزدم دیگه چه برسه به نشستن سر کلاسش.
با جبهه گیری وارد کلاس شدم.
وقتی دیدم استادش معمم هست و روحانیه،نزدیک بود سکته کنم که 16 جلسه رو چطوری باید بگذرونم...
خیلی آروم بود. دخترا رو سعی میکرد نگاه نکنه. همین اعصابمو بیشتر خرد میکرد.
درسو شروع کرد...نه کتاب داشت نه جزوه.
بسمه تعالی
می فرمود: سالها قبل از انقلاب، کتابی در پاسخ به بعضی شبهات روز، نوشته بودم. روحانی مشهوری آن را خواند و پسندید. پیام داد که به شهر آنها بروم تا به بهانه بزرگداشت من، مسائل روز اسلامی را تبلیغ کنیم.
بلیت قطار خریدم و سوار شدم. با خود گفتم ایکاش همسفر اهل علم و کتابی نصیب تا با مباحثه، راه کوتاه شود. دیدم سید معمم بلند قدی بسمت کوپه من می آید. چهره زیبا، لباس فاخر، ریش آراسته و عمامه مرتبی داشت. گفتم خدا را شکر که دانشمندی نصیب شد. شادما
موسی اصفهانیموسی اصفهانی٬ نواده حضرت آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی است که در عصر پهلوی به نمایندگی مجلس شورای اسلامی رسید و با استفاده ابزاری از #لباس_روحانیت٬ با ظاهری غیردینی و محاسن تراشیده٬ بصورت معمم در #دربار تردد مداوم داشت و از آن بدتر٬ به #عیاشی شهره بود.بعد از مدتی به دلیل مفاسد مالی از ایران گریخت و در عراق دست راست #تیمور_بختیار محسوب می شد و بعد از ورود امام به عراق تلاش کرد خود را در شمار اطرافیان امام جا بزند که با بی اعتنای
فرهنگسازی یا فرهنگسوزی؟
بسیار از من میپرسند که نظرم در بارۀ کارهای مسیح علینژاد چیست. از آنجا که امکانی برای پیگیری کارهای او ندارم، پاسخم معمولاً "نمیدانم" است! با این همه، میپنداشتم که او لابد مشغول پروژهای در جهت کمک به فرهنگ "حجاب انتخابی" است که طبعاً مشکلات و دردسرهای ویژۀ خود را به دنبال دارد.اخیراً اما از سر تصادف به برنامهای از او برخوردم که دلم
لرزید! مسیح علینژاد فیلمی را نمایش داده بود که پیرمرد معممی به خانمی می
مادرم در محیط عربی پرورش یافته بود. جد مادرم که از اصفهان به نجف مهاجرت کرد، از خاندان «میردامادی» ساکن در نجف آباد اصفهان بود. شاخه هایی از این خاندان در نجف اشرف هستند.
پدرِ مادرم از علمای فاضل و عرب زبان بود و لذا مادرم در خانه ای پرورش یافت که به عربی تکلم می کردند. ایشان پیش از بلوغ با خانواده خود به ایران آمد و لذا با عربی عامیانه معمول در نجف آشنایی داشت. مادرم با قرآن به خوبی آشنا بود و با احادیث شریف و کتب عربی نیز آشنایی داشت.
در مدر
نوزده اردیبهشت امسال این پست رو نوشتم و تیر همین امسال یه آخوند بهم پیشنهاد شد!
مامان مردد بود اما من خواب دیده بودم و نمیخواستم فکر کنم اگر اون آدم همین باشه، ما بگیم نه.
مامان میگفت دختر.مگه مغز خر خوردی؟؟ هیشکیم نه، تو میخوای با آخوند ازدواج کنی؟
اگه این پست رو ننوشته بودم، تحت تاثیر حرفای مامان قرار میگرفتم.ولی خوندن این حرفا تو اون موقعیت بهم آرامش میداد.که همه شبیه هم نیستن.
اصلا واژه آخوند کثیف و تیره است. اینا آخوند نیستن. اینا روحانی
تک گفتار ؛ سخنرانی رسالت دانشجووای به روزی که تحصیل کرده های جامعه اعم از روحانی، معمم، دانشگاهی، دبیر، استاد،واعظ، امام جماعت، مراجع تقلید، نویسنده، گوینده و ... بی درد شوند؛ وای به حالجامعه ای که گروه ممتازش تبدیل شود به گروه بی درد.اندیشه سیاسی شهید بهشتی https://eitaa.com/shahid_beheshti_idealogy
این را باید لحاظ کنید که
گاهی اوقات، افراد متکبّر، با این که به حق یقین دارند، باز هم قبول
نمی کنند.[1]
البته این ها فرعون نیستند و راه هایی وجود دارد که از نظر عملی آن ها را تغییر
داد. مثلا یکی از اقوام بود که نماز نمی خواند. سنّش هم بالا بود. می دانستم که می
داند نماز خواندن کار خوبی است ولی غرورش اجازه نمی داد که به نصیحت منِ بچّه گوش
دهد. تصمیم گرفتم که برای پایمال نشدن غرورش، با او معامله کنم. آن موقع ها من
چفیه می انداختم، افراد بسیاری در ف
اگر در جهان فقط مسلمانان بمانند و آمریکا و اسرائیل هم به گور بروند، باز خودشان، خود را منقرض خواهند کرد. تفکیکی با فلسفی، ضد عرفان با عرفانی و شیعه با سنی سرِ دعوا دارد. حتی شاگردان باب که فرقههای انحرافی بودند، دو گروه بهائیان و ازلیها هم با هم میجنگیدند. شیخیه(شیعیان افراطی) با وهابیان(سنیان افراطی) یک دیگر را تکه پاره میکردند.
الآن هم حزباللهیها، این ترمیناتورهای إلهی گیس و گیس کشی راه انداختهاند. از آینده و گذشته آمدهاند برا
کسی که همه چیز بخواند هیچ چیز نخوانده است. مرحوم شیخ بهایی میگوید من با هر کسی که بحث کردم شکستش دادم جز افرادی که فقط متخصص در یک رشته بودند.
امروزه رشتههای علمی به شدت ریز و تخصصی شده است. در زمان قدیم آن قدر علم پیشرفت نکرده بود و با صرف اندک زمانی میشد احاطه بر تمام علوم روز داشت اما امروزه اگر تمام عمرمان هم بگذاریم نمیتوانیم تمامِ کتابهای نوشته شده در فلسفۀ علم را بخوانیم.
زمانی همین فلسفه فقط در حدّ و قوارۀ موضوع وجود بود اما الآ
روحانیت مردمی باشد
روحانیت بی درد و بی مسئولیت یا روحانیت مبارز و انقلابی؟
یادداشت دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی به مناسبت سالروز «منشور روحانیت» حضرت امام خمینی(ره)
در سی امین سالروز انتشار پیام حضرت امام خمینی (ره) خطاب به روحانیون سراسر کشور، آنچه بر خود لازم دانستم نگارش عریضه ای بود هرچند مختصر، تا انشاالله تکلیف شرعی خویش را ادا شده بدانم.
احتمالاً تمام بزرگواران و طلاب محترم در غنای مباحث و آرای مرجع مجاهدی همچون سید روح الله موسوی
محسن
رحیمی
هفته نامه نسیم قزوین 97/12/26 / درتمام
چهل سال قبل ، تریبونهای مختلف ملی و ایضا تریبونهای استانی همواره محل نقد و
برخی از مواقع تخریب قوای سه گانه به ویژه دولتهای مختلف بودهاند، از شب نامه
و بیانیه تا تریبونهای نماز جمعه، از رسانههای مکتوب تا فضای مجازی، اما در این
بین شاهد کمترین نقد به قوه قضاییه و عدم نقد جدی نهادهای غیر دولتی بودهایم و
سوال اساسی این است که چرا نباید این توفیق و نعمت نصیب همه دستگاهها شود؟.
چرا
ن
حالا که ماه مبارک رمضان شروع شده، احتمالا با صحنه های روزهخواری هم مواجه شدهاید.
اینکه در خیابان چگونه باید نهی از منکر کنیم بماند.(تفصیل فراوانی دارد.)
امّا در جمع های فامیلی:
جمعهای فامیلی هم اقسامی دارند که الآن فقط به یکی از آنها می پردازم، یعنی فقط متکبّرها!!!
بعضیها هستند که خیلی متکبّر هستند و انگار از دماغ فیل افتادهاند و اصلا شما را آدم حساب نمیکنند. اگر پولدار و تحصیلکرده هم که باشند، دیگر هیچ! فقط حرف خودشان را درست می
یه مورد بهم معرفی شده ولی یه مشکل بزرگ یا به عبارتی یه نقطه ی سیاه داره اونم این که این آقا یک بار طعم زندگی مشترک رو چشیدند. من متولد 69 هستم وایشون 62. بماند که چقدر همه ازشون تعریف می کنند و از خانوادشون هم همین طور. ولی دلم اصلا راضی نمیشه کسی که یه بار زندگی رو تجربه کرده با من باشه.تازه ممکنه تو زندگی با اون فرد مقایسه بشم. از طرفی این آقا چیزایی که لازمه ی ازدواج هست رو داره. و جالب اینجاست که پس از جویا شدن علت ازدواج میگن به خاطر بی حجابی ز
بسم الله الرحمن الرحیم
سفر عشق ( سفرنامه زیارت اربعین امام حسین )
قسمت دوم : مسیر نور
بندهای کوله پشتی و کفش خویش را محکم کردیم با عزمی راسخ به همراه دوازده نفر دیگر از هم قطاران گروه ، از کوفه با پای پیاده عازم کعبه عشق - کربلای معلا – شدیم ، وقتی قدم در مسیر گذاردیم دیدیم در مسیل افتاده ایم ، رودی انسانی و سرشار از عشق باحرارت هرچه تمام تر دیوانه وار در یک مسیر ، در یک خط و به سوی یک مقصد در حرکتند. به حرکت و عبور عاشقان ابا عبدا
بسم الله الرحمن الرحیم
سفر عشق ( سفرنامه زیارت اربعین امام حسین )
قسمت دوم : مسیر نور
بندهای کوله پشتی و کفش خویش را محکم کردیم با عزمی راسخ به همراه دوازده نفر دیگر از هم قطاران گروه ، از کوفه با پای پیاده عازم کعبه عشق - کربلای معلا – شدیم ، وقتی قدم در مسیر گذاردیم دیدیم در مسیل افتاده ایم ، رودی انسانی و سرشار از عشق باحرارت هرچه تمام تر دیوانه وار در یک مسیر ، در یک خط و به سوی یک مقصد در حرکتند. به حرکت و عبور عاشقان ابا عبدا
درآمد
در طول تاریخ غیبت کبری
بهخصوص در دو قرن اخیر افراد زیادی بودهاند که از عقیده مردم به مهدویت سوءاستفاده کرده و ادعای مهدویت یا ارتباط با آن حضرت را داشتهاند و احیاناً بنیانگذار فرقهای نیز شدهاند و عدهای افراد سادهلوح را تحت تأثیر قرار داده و به دور خویش جمع کردهاند. نمونههایی از این تفکر هم در عراق و هم در ایران در سالهای اخیر مشاهده شده است.
بعد از حمله آمریکا به عراق در سال ۱۳۸۱ شمسی (۲۰۰۳ میلادی) گروههای متعددی در
در مبحث مربوط به تشرفات رمزها و اسراری نهفته است که فرد سالک با خواندن آن پی به آن خواهد برد که مهمترین آن اینست که انسان به مرحله ای برسد که حضرت به دیدار او تشریف بیاورند و یا اور به محضر خود بطلبند و این میسر نمی شود جزء با کنار زدن پرده های ظلمانی و ترک محرمات و انجام واجبات و...
حکایت اول :
وهمچنین از جناب شیخ باقر مذکور از سید جعفر، پسر سید گرانقدر، سید باقر قزوینى صاحب کرامات آشکار نقل کرد وگفت: با پدرم به مسجد سهله مى رفتیم، وقتى نزدیک مسج
درباره این سایت